azarbayjan-oghli
azarbayjan
پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : ehsan



تاریخ: یک شنبه 10 ارديبهشت 1398برچسب:بحث وگفتگو,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
نظر بدهید



تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1398برچسب:شعر ترکی یوسف زهرا انتظار,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
نظر بدهید
الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم چه می خواهی ؟ چه می جویی ، در این کاشانه ی عورم ؟ چه سان گویم ؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم ؟ از این خوابیدن در زیر سنگ و خاک و خون خوردن نمی دانی ! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم کجا می خواستم مردن !؟ حقیقت کرد مجبورم چه شبها تا سحر عریان ، بسوز فقر لرزیدم چه ساعتها که سرگردان ، به ساز مرگ رقصیدم از این دوران آفت زا ، چه آفتها که من دیدم سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم فتادم در شب ظلمت ، به قعر خاک ، پوسیدم ز بسکه با لب مخنت ،‌زمین فقر بوسیدم کنون کز خاک فم پر گشته این صد پاره دامانم چه می پرسی که چون مردم ؟ چه سان پاشیده شد جانم ؟ چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم ؟ ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم که خون دیده ، آبم کرد و خاک مرده ها ، نانم همان دهری که بایستی بسندان کوفت دندانم به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم : انسانم ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی وجودم حرف بیجایی شد اندر مکتب هستی شکست و خرد شد ، افسانه شد ، روز به صد پستی ... ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا به شب های سکوت کاروان تیره بختیها سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر ، با شادی که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی


تاریخ: چهار شنبه 23 فروردين 1398برچسب:سوز فقر ،ساز مرگ،بازیچه ی نفس وپول،قعر ظلمتونعش ازادی,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
به چشمانت بياموز که هر کسي ارزش ديدن ندارد .... به دستانت بياموز که هر گلي ارزش چيدن ندارد .... به قلبت بياموز که هر بي سرو پايي در ان جايي ندارد .... به دلت بياموز اگه روزي تنها ماند طلب عشق زهر بي سرو پايي نکند


تاریخ: پنج شنبه 10 فروردين 1398برچسب:ارزش دیدن وچیدن ،ارزش طلب عشق,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد. گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یک ریز پی در پی دم گرم گلوی خویش را اندر گلویم سخت بفشارد وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدینسان بشکنددائم سکوت مرگبارم را .


تاریخ: یک شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:خاک اندام، کوزه گر،سکوت مرگبارم،کودک گستاخ,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
نظر بدهید
چقدر از آسمان دورم چقدر رنگ زمين گرفته دلم چقدر غرق ظلمتم، چقدر دلتنگ نورم از آسمان به زمين نيامديم براي رنگ زمين گرفتن اينجا قرار بود نقطه ي پروازم شود تا خدا، اينجا قرار بود هماني شوم كه او مي پسندد. خودش تو را به يادم اورد ، خودش تو را در دلم نشاند دلم به دستت اي رابط ميان زمين و آسمان، ايامامهدايت، اي مهدي دلم به دستت


تاریخ: چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:دلم به دستت،دوری از اسمان,
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
ارسال توسط nahal
نظر بدهید


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب

آرشيو وبلاگ

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان azarbayjan-oghli و آدرس tabrezi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 746
تعداد مطالب : 3
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1